ابزار نظر سنجی

 می کند انگار چشمش باز غوغایی دگر 

می کند آیینه را محو تماشایی دگر 

بس که تیر غمزه ی او می برد سرهای ما 

لیک باید ساخت از خون باز دریایی دگر

در سر کویش دگر عاقل نمی آید به چشم

دام باید گسترد صیاد در جایی دگر

با وجود خیل گمراهان راه زلف یار

طره ی طرار در تدبیر یغمایی دگر

نیک می دانم اگر روزی وصالش سر رسد

باز هم می آورد معشوق امایی دگر

هیچ می دانی که سر شهرت مجنون چه بود ؟

در کمان او نباشد تیر لیلایی دگر

تازه فهمیدم تشابه چیست بین عقل و عشق

می دهد هر دم چو عقل این عشق فتوایی دگر!

نظرات شما عزیزان:

الهام

ساعت9:48---22 ارديبهشت 1392

دوست داشتن همیشه گفتن نیست گاه نگاه است....غریبه .....!!!!!!.این درد مشترک من و توست که گاهی نمیتوانیم در چششششششم های یکدیگر نگاه کنیم

الهام

ساعت19:35---21 ارديبهشت 1392

متین جون من عاشق این سبک شعرم عااااااااااااااااااالی بود دختر بازم برام بنویس منتظرم

آرش

ساعت10:33---17 ارديبهشت 1392

شعر خوبی بود.کلن برنامه مشاعره دکتر اسماعیلی آذر خیلی خوبه.

amin

ساعت10:26---17 ارديبهشت 1392

- [ایمیل]

پست جالب و زیبایی بود
مرسی ازت

FaRiD

ساعت11:31---16 ارديبهشت 1392

nice

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: